- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح امام حسن مجتبی علیهالسلام
خـدا به طالع تان مُـهر پــادشاهي زد به سينـۀ احـدی دست رد نخواهی زد در آسمان سخاوت يگــانه خورشيدی تمام زنـدگی ات را سه بار بخـشـيدی گدا ز كوی تو هرگز نرفته نـاراضی عزيز فاطمه! از بسكه دست و دل بازی مدينه شـاهد حرفم: فـقـير سرگشــتــه هميشه دست پر از محضر تو برگشته به لطف خنده تان شام غـم سحر گردد نـشــد كه سائـل تان نـا اميـد بـرگـردد خـدا بــه شهـد لـبت مــزۀ رطب داده كــريــم آل مــحــمـد تو را لـقـب داده تبـسم نمكين ت چــقـدر شيــرين است دواي درد يتـيم و فقير و مسكين است خوشا به حال گدايی كه چون شما دارد در اين حـرم چـقـدر او برو بيـا دارد گره گشايی ات از كار خَلق،ارث علی است مقـام اولی جود و بخششت ازلی است به حج خانۀ دلبر چه سـاده می رفتی همه سواره ولي تـو، پــيــاده می رفتی شما ز بسكه كـريم و گره گـشا بـودی دل كــويــر به فــكـر پـيــاده ها بـودی امــام رأفـت دوران بـي مـرامی هـــا نشسته اي سر يك سفـره با جـذامی ها خيـال كـن كه مـنم يـك جـذامی ام آقـا نــيــازمـنـد نــگــــاه و سـلامـی ام آقـا چـقدر مثل عـلـی از زمـانه رنجـيدی سـلام داده، جـــواب سـلام نـشـنـيـدی امـام برهـه ی تـزويـرهـای بـسياری به وقت رفتن مسجد، زره به تن داری كــريــــم شهر مدينـه، غـريب افـتادم به جان مادرت آقا، بـرس به فــريادم قسم به حُرمت اين ماه حق نگـاهی كن به دست خالي اين مستحق نگـاهی كن بگيــر دست مـرا، دست بسـته ام آقـا ضرر زدم به خودم، ورشكـسته ام آقا دل از حساب قنوت تو سود می گيرد دعای دست رحيمت چه زود می گيرد! براي مــدح تو گـويند شعـر احساسی به واژه های «در» و«ميخ» و«كوچه» حساسی چه شدكه بغض گلوگير گوشه گيرت كرد كـدام حادثه اين گونه زود پيـرت كرد چگونه اين همه غم دردل شما جا شد بگو كه عـاقبت آن گوشواره پيدا شد؟
: امتیاز
|
مدح امام محمد باقر علیه السلام
موّاج می شــویم و به دریـا نمی رسیم پرواز می کـنـیم و به بــالا نمی رسیم این بــالــهـا شبــیــه وبــالنـد، ابتـــرنـد وقتی به سیـر عالـم مــعــنا نمی رسیم این چشمهای خیس و تهی دست شاهدند بی تو به جــلـوه زار تماشا نمی رسیم تا بی کرانــه های حـضور خدائی ات پر میکشیم روز و شب اما نمی رسیم باشد اگر تــمـام جـهــان زیـر پـایمـان حتی به خــاک پای تو آقــا نمی رسیم این حرف ها نشانۀ تقصیـر فهم ماست حیران شدن میان صفات تو سهم ماست دنیا تو را چگونه بـفـهـمد؟ چه باوری! از مــرز عقلـهــای زمیــنی فــراتـری مبهوت جــلــوه های جـلالت کمیت ها کی می رسد به درک کمال تو بیت ها ای باشکوه از تو سرودن سعادت است این شعرها بهانۀ عــرض ارادت است هفت آسمان به درک حضورت نمیرسد خــورشیـد تا کـــرانــۀ نــورت نمیرسد چـشــم مديــنــه مات ســلـوک دمادمت بـوي بهشت مي وزد از خاک مقـدمت مــحــو خـودت تمام سمـاوات می کنی از بسکه عــاشقـانـه مناجــات می کنی آقا کــلیــم طــور تــمنـا شـدیـم و بـعــد دلـتـنگ چشم های مسیـحا شـدیم و بعد مــثـل نسيــم در به در کوچـه ها شديم با چــهــره ی محمدی ات آشنـا شـــدیم ای مـــظـهــر فـضـائـل پیـغمبـر خــدا آئـیــنــه ی شــمــایـل پــیـغـمـبــر خـدا شايـسـتـه ی سلام و تحــيـّات احـمدي احـيـا کـنـنـده ی کـــلمـات مــحـمــدي نورعلی و فاطمه در تار و پود توست شور حسین و حلم حسن در وجود توست قلبش هزار چشمۀ نور و معارف است هرکس به آيه اي زمقام تو عارف است هرکس که تا حضور تو راهی نمیشود عـلـمش به جــز زیان و تباهی نمیشود یک شب به آســمـان قــنـوتت ببر مرا تا بی کــرانــۀ ملـکـــوتـت بــبــر مـرا امشب برای ما دو سه خط از سفر بگو از کـاروان خستــه و چـشمان تر بـگو روزی که بـادهای مخــالف امـان نداد هفت آسمان به قافله ای ســایه بان نداد دیــــدی به روی نیــزه ســر آفـتاب را دیــــدی گـلوی پـرپـر طـفـل ربـاب را دیـدی عمــود با سر سـقا چه کرده بود تیر سه شعبه با دل مـولا چه کرده بود در موج خيز شیون و نــاله دویـده ای تا شام پا به پـای ســه ســاله دویــده ای گل زخـمـهـاي سلسله يــادت نمي رود هــرگز غـروب قـافـله يـادت نمي رود هم نالــه با صحیـفه ی ماتـم گـریـستی یک عمـر پـا به پای محـرم گــریـستی
: امتیاز
|
شهادت امام سجاد علیه السلام
ای تشـنه لب که بر لب دریـا گریستی از دیده خون ، زمرگ احبّـا گریستی تنها نه بهر تـشنـه لبان اشک ریخـتـی دیـدی چو کـام تـشـنه سـقّـا گـریـستی یعقوب آل عصمت اگر خوانمت رواست چون در فراق یوسف زهرا گریستی آنجا پدر ز هجر پسر گریه کـرد لیک اینجـا تو در مـصیـبت بابـا گـریـستی چـل سـال بعـد واقـعـۀ سـرخ کـربـلا در آتـش فــراق تو تـنـهـا گـریـسـتـی گـاهـی به یـاد وقـعـۀ خـونـین کـربـلا گـاهی به یـاد شـاه غـم افـزا گـریستی بگذشت چون به پیش رخت سرو قامتی بـــر قــلـب داغ دیــده لـــیـلا گریستی در مـاتـم سـه سـالـۀ بی یـاور حـسیـن با سـوز آه زیـنـب کــبـری گـریـسـتی بـودی مـدام صائم و قــتائم تمام عـمر روز اشک غم فشاندی و شبها گریستی مردانی از مصیبت جانـسوز حـضرتش تـا بـاشـدت ذخــیــرۀ فـردا گـریـسـتی
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زین العابدین امام سجاد علیهالسلام قبل از شهادت
زهر اشکی شد و کانون دعا را سوزاند بـنـد بـنـد من افــتـاده ز پــا را سـوزانــد آسمـان تـار شده، جـرعۀ آبی، این زهـر پاره های جـگـر غــرق بـلا را سـوزانـد سـینـه ام بود حـسـیـنـیـۀ غـم هـای حـسین یاد آن خـاطـره ها بـیت عـزا را سـوزاند من نه امـروز که در کـربـبلا جـان دادم ازهمان روز که آتش همه جا را سوزاند با همان تیرکه در حنجره ای ترد و سفید تـارهـای عـطـش آلـود صـدا را سوزاند از همان لحظه که می سوخـتم و می دیدم تـازیـانـه هــمـۀ پــیـکـر مـا را سـوزانـد وای از آن بزم که در پیش اسیران حرم خیزران هم لب وهم طشت طلا را سوزاند
: امتیاز
|
مدح و شهادت زین العابدین امام سجاد علیهالسلام
بـاز گـریـان غــم هم نــفــسی بـایـد شـد زائـر مـرغ غــریب قــفــسی بــاید شـد باز یک عده جفا، زخم روی زخم زدند از قضا بــاز عــزادار کــسی بــایـد شد *********************** باید امشب همه از شوق پر و بال شویم تا عـزادار عــزادار چـهــل سال شویـم کاسه ای اشک بگیریم روی دست وَ بعد راهـی روضۀ پیـغـمـبـر گـودال شـویـم *********************** آن کسی که هـمه اش گریۀ عـاشورا بود آب مـی دیـد بـه یـاد جـگــر ســقـا بــود چشم هایش همه شب هیأت واویلا داشت تا نفـس داشت فــقـط گریه کن بابـا بود *********************** زهـر نوشید وَ تب کرد محیط جـگـرش گُر گرفت ازعطش وسوخت همه بال وپرش خشک شد جُلگۀ لبهاش و با خشکی لب روضه می خواند به یاد لب خشک پدرش *********************** آن کسی که خود خورشید به پایش افتاد ناگـهـان رعـشه بـر انـدام رسایش افتاد ضعف شد چیره و زیر بغلش خـالی شد از روی شـانــۀ افــتـاده عـبـایش افـتـاد *********************** وای از ریش سپیدش كه حنایی شده بود ناله اش گفتن اسمی سه هجایی شده بود دم مــغـرب افــق شـهـــر مـــدیـنــه امـا جهت قـبـلۀ او كـرب و بـلایی شده بود *********************** این هم از ماهیت نفـس نفیس خاك است سر آقا به روی دامن خـیس خاك است همه اش سجـده شده مثل پـدر در گـودال خاك سجـاده و سجـاد انیـس خاك است *********************** گاه آهـسته فـقـط وای بـرادر می خـوانـد لب تشنه «قتلوا» بود كه از بَر می خواند اشك می ریخت وَ هر آینه می گفت حسین تا دم مرگ فقط روضۀ حنجر می خواند ************************ تـلخی زهـر به كامش عـسل و قـنـد آمد بر لب پُـر تـركـش مـطـلع لبـخـنـد آمـد جـلـوی چـشـم ترش كـرببـلا ظاهـر شد یا اَبِ یا اَبِ گـفـت و نـفـسـش بـنـد آمد
: امتیاز
|
شهادت امام رضا علیهالسلام
ابری سیـاه، چـشم ترش را گرفته بود زهری؛ توان مختصرش را گرفته بود معلوم بود از وَجَنـاتش که رفتنی است یعنی که رُخصت سفرش را گرفته بود از بس شـبـیه مـادرش افـتـاد بر زمین در انتهـای کوچه سـرش را گرفته بود تا رو به روی حجره خمیده خمیده رفت از درد بی امان، کـمرش را گرفته بود چـشـم انتـظـار دیـدن روی جـواد بـود خـیـلی بـهـانـۀ پـسـرش را گـرفـته بود بر روی خاک بود که پیچید بر خودش آثــار تشنگی، جــگـرش را گرفته بود افـتـاد یـاد جـدّ غـریـبی که خـواهـرش در بـین قـتـلگـه خـبـرش را گرفته بود دیگـر تـوان دیـدن اهـل حـرم نـداشت ازبس که نیزه دور و برش را گرفته بود وقتی که شـمـر آمد و کـارش تمام شد خلخال دخـتـری نظـرش را گرفته بود
: امتیاز
|
مدح امام رضا علیهالسلام
دست اگرباشد دخيل كنج دامان بهتر است از نماز شب توسل بر كريمان بهتر است دل ولو كوچك،به لطف تو بزرگی می كند يك دل آباد از صد شهر ويران بهتر است حرف ما آن است كه آهوی نيشابور گفت گاه، مديونت شدن از دادن جان بهتر است دست بر سفره نبردم تا خودت تعارف كنی تعارف اهل كَرم ازخوردن نان بهتر است يك كمي بنشين كنار ما،پذيرائي بس است ميزبان كه می نشيند حال مهمان بهتر است صبح محشر هركسی دنبال ياری می دود يار ما باشد اگر شاه خـراسان، بهتر است
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
شبهـای بی قـراری چـشمم سحـر نشد دلـواپـسی و غـربت و اندوه سر نشد آهم کـشیـد شعـله ولی بـال و پـر نشد اصلاً کـسی ز حـال دلـم با خـبر نشد فرموده ای که شرط وصالت صبوری است وقتی زمان زمانۀ هجران و دوری است ای طـلعـة الـرشیـدۀ من أیهـا العـزیز ای غــرة الحـمـیـدۀ من أیهـا الـعـزیز ای نـور هر دو دیـدۀ من أیها العـزیز خـورشـید من سپـیـدۀ من أیها العزیز اين جمعه هم غـروب شد اما نیامدی ای آخـرین سـلالـۀ زهــرا نـیـامــدی وقتی که هست چشم تر تو مطاف اشک گم می شود دوباره دلم در طواف اشک چشمان بی قرار من و اعتکاف اشک آقا بخر مرا به همین دو کلاف اشک این اشـک ها شــده هـمـۀ آبـروی من چشمی گشا به روی من ای آرزوی من آمـد مـحـرم و غـم عــظـمای کـربـلا خون می تراود از دل صحرای کربلا چشمان توست مصحف غم های کربلا داری به دوش پــرچـم آقـای کـربـلا هر صبح و شام غرق عزا گریه میکنی با روضه های کرب و بلا گریه میکنی در حیرتم که با دلت این غم چه میکند شب های داغ و شیون و ماتم چه میکند با چـشـم هات اشک دمـادم چه میکند زخمی ترین غروب محرم چه میکند امشب بیا که روضه بخوانی برایمان صاحب عزای خون خدا صاحب الزمان امشب بيا و با دل خونين جگر بخوان از ماه خون گرفته و شق القمر بخوان از شام بی کسی و شب بی سحر بخوان از روضه های عـمه تان بيشتر بخوان وقتی که چشمهای تو از غم لبالب است آئیـنه غـریبی و غـم های زیـنب است اين خاک غرق ندبه و آه است العجل هر صبح جمعه چشم به راه است العجل آل عــبـا بــدون پــنـاه اسـت الـعـجـل بر روی نیـزه ها سر ماه است العجل یا این دل شکـسـتۀ ما را صـبور کن یا لا اقل به خاطر زینب ظهــور کن
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
دلم دوباره خبــر میدهد ظــهور تو را بدون فاصله حس میکنم حضور تو را به من مگو که نرفته چگونه برگردد مسیــر جـاده خبــر میدهد عبور تو را کدام آینه در این زمانه ناقص نیست؟ که خوب جلوه دهد انعکاس نور تو را شبی به سینۀ طــوفانی ام به صید بیا مگرکه لمس کنم رشته های تور تو را من از زیــــارت ناحیه خوب دانستم شکسته است کسی شیشۀ غرور تو را
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
از دست فــراقت گِله دارم، گــله دارم هر روز همین مسأله دارم، گله دارم جا مــانده ترین لاله ی بــاغ شهــدایـم دلتنــگی صد قــافــله دارم، گـله دارم من داغ برادر به جگر دارم و سوزم زین غم که از او فاصله دارم، گله دارم بی کرب و بلا، هیچ دم آرام نگــیرم آقا دل کــم حــوصله دارم، گــله دارم از این که به پشت تو نخواندیم نمازی وقتی که به لب نافله دارم، گــله دارم ما هرچه که خواندیم، فقط بارش زهراست گـاهی که خیال صله دارم،گلـه دارم یک نــــامه نشد تـا که برایت بنـویسم صدهـــــا ورق باطله دارم، گلـه دارم عمری ست که با دیدن هرکودک درخواب من پرسشی ازحرمله دارم، گله دارم
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
کـتـیبه های حـریـم تو مصحـف نورند کـبوتـران تو در چشم اهل دل حـورند نوشته بر در صحنت حـدیث زیــبایی که زائرین تو در حشر با تو محشورند نـجـات دور سـر دوسـتـانــتـان گـردد هلاکت است بر آنان که از شما دورند به زائرین تو نازم که با غم دو جهان به یک نگه که به قبرت کنند مسرورند به راهـیان حـریم تو می برم حـسـرت که گرم عمرۀ مقبول وسعی مشکورند فـرشـتگـان الهـی برای کـسب شـرف به خـاکـبـوسـی این آسـتـان مـأمـورنـد هزار عـیسی مریم در این حـرم زائر هزار موسی عـمـران مقیم این طورند سـیـاه روزی وهـابـیان ببـین که ز تو هزار مـعـجـزه دیـدند و باز هم کورند گدایی سر کوی تو فوق سلطنت است خوش آن گروه که دراین مقام مشهورند ندا دهند دراین بقـعه روز و شب میثم که نارها همه از فیض این حرم نورند
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
رأفـت در آسـتان تو تـفـسـیـر می شود دل با خیال حسن تو تسخیر می شود صـدهـا هــزار نـامـۀ آلــوده از گــناه با یک نگاه عـفو تو تطهیـر می شود پیش از اجل به خانـۀ چشمم قدم گذار تعـجـیـل کن فـدات شوم دیر می شود حتیّ سکوت در حرم تو عبادت است اینجا نـفـس به یاد تو تکـبیر می شود اینجـا اگـر کـبـوتـر دل آیـد از بهـشت اطـراف گـنـدم تو زمین گـیر می شود در میهـمانـسرای تو مهمان چو پا نهد از میوه های باغ جنان سیر می شود دیوانه می شود دل عاقل در این حـرم دیـوانه ای که عاشق زنجـیر می شود صیّـاد را به نـیـم نگـه صیــد می کـنی آهو به یک ضمانت تو شیر می شود بیداری اش به عرش خدا با ملایک است خوابی که در حریم تو تعبیر می شود میثم بگو به کوری دشمن، ثنای دوست کاین جا قلم به دست تو شمشیر می شود
: امتیاز
|
شهادت امام حسین علیه السلام
زمان گفتن شعر از زبان شمشیر است به کربلا نرسد شعر، اگر زمین گیر است برای از تو سرودن، کلام کافی نیست تو را چنانکه توئی، کی توان تعبیر است؟! کـدام شــعــر تـوانـد سـرود مـردی را که بر منـارۀ سرنـیـزه گرم تکبیـر است برای سـجـده به آدم تـو حجّـت الـلهـی به « انی اعلم مالا...» سر تو تفسیراست ره مـیان بُـری از روی نـیـزه تا معـراج ز ردّ خون تو از آسمان سـرازیـر است بخوان به منـبر سرنـیزه آیه های جهاد که قلب سنگی دشمن به حال تسخیراست تو در منای شهادت چه ذبـحی آوردی که خون تو به شفق تا ابد به تکثیر است نگاه کودک و بابا گره نخورده، شکست سؤال خون خدا، پاسخش مگر تیر است دراین معامله تاوان خون به گردن کیست چون این سه شعبه زر و زور و دست تزویراست یزید گور خودش را به دست حرمله کند که این نتیجۀ پیکار خون و شمشیر است به جرم کوتهی خویش آبِ روی فرات نـفس زنان پی تـقـدیم عذر تقصیر است به آب تشنگی ات آنچنـان توان بخشید که می رود که تلافی کند، ولی دیر است سـلام بر لب عـطشـان خـاندان حسیـن ز آب و هر لب سیراب از تو تقدیر است چگونه وصف کنم غـربت اسیـران را کدام قـافـیه هم وزن ثقـل زنجیر است؟!
: امتیاز
|
ذکر های سقائی دهه اول محرم
ذکر سقائی حضرت قاسم قـاسم ای گل باغ مجتبی (2) نو گـلی ز گلزار مـرتضی دگر قاسمم گشته ام غریب که از دل مرا میرود شکیب(2) ــــــــــــــــ ای جـوان ناکام مه لقا(2) می کند عـمـو بهر تو دعـا توئـی یـادگار بـرادرم شدی غرق خون در برابرم (2) از نوا ******************************** ذکر سقائی شهادت حضرت علی اکبر اکبرِ من ای، شبهِ مصطفی (2) نـوگـلِ گلستـانِ مـرتضی تـو آیـا علـی اکبـرِ منی ؟ که غلطان به خون در برِ منی ــــــــــــــــــــــــ شد خـزان ، بهارِ جـوانیت حیـف از این رخِ، ارغـوانیت هـمانـا گُـلِ احـمر منـی که غلطان به خون در برِ منی از مرحوم صابر همدانی ******************************** ذکر سقائی توسل به حضرت ابوالفضل با وفـا عـلمـدار لشکرم (2) مـظـهرِ عـجـائب بـرادرم دریغا ، که رفتـی مرا زدست فَلَک پشتم از ماتمت شکست (2) ـــــــــــــــــــــــ ای شهید واصل به قرب حق(2) پیکـرت چو گل، شد ورق ورق زبیـدادِ این قـوم خود پرست فلـک پشتم از ماتمت شکست (2) مرحوم صابر همدانی ******************************** ذکر سقائی حضرت علی اصغر اصغرم ، توئی بلبل حرم(2) همچو گـل، تو پرپر بـرابرم تو شمع شبستانِ احمدی گـلِ لاله زارِ محمـدی(2) ــــــــــــــــــــــــــ پاره شد، ز پیکان گلویِ تو (2) غرقه خون، چرا گشته روی تو غنچة گـلِ بـاغِ سرمـدی گـلِ لاله زارِ محـمـدی(2) ******************************** ذکر سقائی شب تاسوعا نینوا بـود ، شـورِ انقلاب (2) عتـرتِ عـلی ، از عطش کباب نظر کن به اطفـال مرتـضی عـلمـدارِ صحـرایِ کربلا (2) ـــــــــــــــــــــــ در حرم ، عزیزانِ بی معین(2) دل غمیـن ، زبیداد مشرکیـن به سـوز عطش، گشتـه مبتلا عـلمـدارِ صحـرایِ کربلا (2) مجرد همدانی ******************************** ذکر سقائی حضرت عباس و حضرت علی اصغر اصغر از عطش، در فغان عمو (2) شد زتشنـگی ، ناتوان عمو به خیمه ، ببین بانـگ الأمان رسان آبی از بهر تشنگـان (2) ـــــــــــــــــــــــــ چون عطش شرر، زد بجان عمو (2) رحتمی سویِ، تشنگان ، عمو عمو جان صوابی کن این زمان رسان آبی از بهر تشنگان(2) از نوا ******************************** ذکر سقائی خروج از کربلا در برابـر جسم شاه دین (2) گفت و اینچنین زینب حزین که گر رفتم و میگذارمت حسین جان به حق می سپارمت (2) ـــــــــــــــ با تو آمدم، من در این زمین (2) بی تو میروم ، با دل غمین اگر زخمِ تن ، می شمارت حسین جان به حق می سپارمت (2)
: امتیاز
|
ذکر های سقائی دهه اول محرم
ذکر سقائی شهادت حضرت علی اکبر اکبرِ من ای، شبهِ مصطفی (۲) نـوگـلِ گلستـانِ مـرتضی تـو آیـا علـی اکبـرِ منی ؟ که غلطان به خون در برِ منی ــــــــــــــــــــــــ شد خـزان ، بهارِ جـوانیت حیـف از این رخِ، ارغـوانیت هـمانـا گُـلِ احـمر منـی که غلطان به خون در برِ منی از مرحوم صابر همدانی ******************************** ذکر سقائی توسل به حضرت ابوالفضل با وفـا عـلمـدار لشکرم (۲) مـظـهرِ عـجـائب بـرادرم دریغا ، که رفتـی مرا زدست فَلَک پشتم از ماتمت شکست (۲) ـــــــــــــــــــــــ ای شهید واصل به قرب حق(۲) پیکـرت چو گل، شد ورق ورق زبیـدادِ این قـوم خود پرست فلـک پشتم از ماتمت شکست (۲) مرحوم صابر همدانی ******************************** ذکر سقائی حضرت علی اصغر اصغرم ، توئی بلبل حرم(۲) همچو گـل، تو پرپر بـرابرم تو شمع شبستانِ احمدی گـلِ لاله زارِ محمـدی(۲) ــــــــــــــــــــــــــ پاره شد، ز پیکان گلویِ تو (۲) غرقه خون، چرا گشته روی تو غنچة گـلِ بـاغِ سرمـدی گـلِ لاله زارِ محـمـدی(۲) ******************************** ذکر سقائی شب تاسوعا نینوا بـود ، شـورِ انقلاب (۲) عتـرتِ عـلی ، از عطش کباب نظر کن به اطفـال مرتـضی عـلمـدارِ صحـرایِ کربلا (۲) ـــــــــــــــــــــــ در حرم ، عزیزانِ بی معین(2) دل غمیـن ، زبیداد مشرکیـن به سـوز عطش، گشتـه مبتلا عـلمـدارِ صحـرایِ کربلا (2) مجرد همدانی ******************************** ذکر سقائی حضرت عباس و حضرت علی اصغر اصغر از عطش، در فغان عمو (2) شد زتشنـگی ، ناتوان عمو به خیمه ، ببین بانـگ الأمان رسان آبی از بهر تشنگـان (2) ـــــــــــــــــــــــــ چون عطش شرر، زد بجان عمو (2) رحتمی سویِ، تشنگان ، عمو عمو جان صوابی کن این زمان رسان آبی از بهر تشنگان(2) از نوا ******************************** ذکر سقائی حضرت قاسم قـاسم ای گل باغ مجتبی (2) نو گـلی ز گلزار مـرتضی دگر قاسمم گشته ام غریب که از دل مرا میرود شکیب(2) ــــــــــــــــ ای جـوان ناکام مه لقا(2) می کند عـمـو بهر تو دعـا توئـی یـادگار بـرادرم شدی غرق خون در برابرم (2) از نوا ******************************** ذکر سقائی خروج از کربلا در برابـر جسم شاه دین (2) گفت و اینچنین زینب حزین که گر رفتم و میگذارمت حسین جان به حق می سپارمت (2) ـــــــــــــــ با تو آمدم، من در این زمین (2) بی تو میروم ، با دل غمین اگر زخمِ تن ، می شمارت حسین جان به حق می سپارمت (2)
: امتیاز
|
ذکر های سقائی دهه اول محرم
ذکر سقائی توسل به حضرت ابوالفضل با وفـا عـلمـدار لشکرم (2) مـظـهرِ عـجـائب بـرادرم دریغا ، که رفتـی مرا زدست فَلَک پشتم از ماتمت شکست (2) ـــــــــــــــــــــــ ای شهید واصل به قرب حق(2) پیکـرت چو گل، شد ورق ورق زبیـدادِ این قـوم خود پرست فلـک پشتم از ماتمت شکست (2) مرحوم صابر همدانی ********************************ذکر سقائی حضرت علی اصغر اصغرم ، توئی بلبل حرم(2) همچو گـل، تو پرپر بـرابرم تو شمع شبستانِ احمدی گـلِ لاله زارِ محمـدی(2) ــــــــــــــــــــــــــ پاره شد، ز پیکان گلویِ تو (2) غرقه خون، چرا گشته روی تو غنچة گـلِ بـاغِ سرمـدی گـلِ لاله زارِ محـمـدی(2) ******************************** ذکر سقائی شب تاسوعا نینوا بـود ، شـورِ انقلاب (2) عتـرتِ عـلی ، از عطش کباب نظر کن به اطفـال مرتـضی عـلمـدارِ صحـرایِ کربلا (2) ـــــــــــــــــــــــ در حرم ، عزیزانِ بی معین(2) دل غمیـن ، زبیداد مشرکیـن به سـوز عطش، گشتـه مبتلا عـلمـدارِ صحـرایِ کربلا (2) مجرد همدانی ******************************** ذکر سقائی حضرت عباس و حضرت علی اصغر اصغر از عطش، در فغان عمو (2) شد زتشنـگی ، ناتوان عمو به خیمه ، ببین بانـگ الأمان رسان آبی از بهر تشنگـان (2) ـــــــــــــــــــــــــ چون عطش شرر، زد بجان عمو (2) رحتمی سویِ، تشنگان ، عمو عمو جان صوابی کن این زمان رسان آبی از بهر تشنگان(2) از نوا ******************************** ذکر سقائی شهادت حضرت علی اکبر اکبرِ من ای، شبهِ مصطفی (2) نـوگـلِ گلستـانِ مـرتضی تـو آیـا علـی اکبـرِ منی ؟ که غلطان به خون در برِ منی ــــــــــــــــــــــــ شد خـزان ، بهارِ جـوانیت حیـف از این رخِ، ارغـوانیت هـمانـا گُـلِ احـمر منـی که غلطان به خون در برِ منی از مرحوم صابر همدانی ******************************** ذکر سقائی حضرت قاسم قـاسم ای گل باغ مجتبی (2) نو گـلی ز گلزار مـرتضی دگر قاسمم گشته ام غریب که از دل مرا میرود شکیب(2) ــــــــــــــــ ای جـوان ناکام مه لقا(2) می کند عـمـو بهر تو دعـا توئـی یـادگار بـرادرم شدی غرق خون در برابرم (2) از نوا ******************************** ذکر سقائی خروج از کربلا در برابـر جسم شاه دین (2) گفت و اینچنین زینب حزین که گر رفتم و میگذارمت حسین جان به حق می سپارمت (2) ـــــــــــــــ با تو آمدم، من در این زمین (2) بی تو میروم ، با دل غمین اگر زخمِ تن ، می شمارت حسین جان به حق می سپارمت (2)
: امتیاز
|
ذکر های سقائی دهه اول محرم
ذکر سقائی حضرت علی اصغر اصغرم ، توئی بلبل حرم(۲) همچو گـل، تو پرپر بـرابرم تو شــمــع شبستانِ احــمــدی گـلِ لالـه زارِ محــمــدی(۲) ــــــــــــــــــــــــــ پاره شد، ز پیکان گلویِ تو (۲) غرقه خون، چرا گشته روی تو غنچة گـلِ بـاغِ سرمـدی گـلِ لاله زارِ محـمـدی(۲) ******************************** ذکر سقائی شب تاسوعا نینوا بـود ، شـورِ انقلاب (۲) عتـرتِ عـلی ، از عطش کباب نظر کن به اطفـال مرتـضی عـلمـدارِ صحـرایِ کربلا (۲) ـــــــــــــــــــــــ در حرم ، عزیزانِ بی معین(۲) دل غمیـن ، زبیداد مشرکیـن به سـوز عطش، گشتـه مبتلا عـلمـدارِ صحـرایِ کربلا (۲) مجرد همدانی ******************************** ذکر سقائی توسل به حضرت ابوالفضل با وفـا عـلمـدار لشکرم (۲) مـظـهرِ عـجـائب بـرادرم دریغا ، که رفتـی مرا زدست فَلَک پشتم از ماتمت شکست (۲) ـــــــــــــــــــــــ ای شهید واصل به قرب حق(۲) پیکـرت چو گل، شد ورق ورق زبیـدادِ این قـوم خود پرست فلـک پشتم از ماتمت شکست (۲) مرحوم صابر همدانی ******************************** ذکر سقائی حضرت عباس و حضرت علی اصغر اصغر از عطش، در فغان عمو (۲) شد زتشنـگی ، ناتوان عمو به خیمه ، ببین بانـگ الأمان رسان آبی از بهر تشنگـان (۲) ـــــــــــــــــــــــــ چون عطش شرر، زد بجان عمو (۲) رحتمی سویِ، تشنگان ، عمو عمو جان صوابی کن این زمان رسان آبی از بهر تشنگان(2۲) محمد رنگچی ******************************** ذکر سقائی شهادت حضرت علی اکبر اکبرِ من ای، شبهِ مصطفی (۲) نـوگـلِ گلستـانِ مـرتضی تـو آیـا علـی اکبـرِ منی ؟ که غلطان به خون در برِ منی ــــــــــــــــــــــــ شد خـزان ، بهارِ جـوانیت حیـف از این رخِ، ارغـوانیت هـمانـا گُـلِ احـمر منـی که غلطان به خون در برِ منی از مرحوم صابر همدانی ******************************** ذکر سقائی حضرت قاسم قـاسم ای گل باغ مجتبی (۲) نو گـلی ز گلزار مـرتضی دگر قاسمم گشته ام غریب که از دل مرا میرود شکیب(۲) ــــــــــــــــ ای جـوان ناکام مه لقا(۲) می کند عـمـو بهر تو دعـا توئـی یـادگار بـرادرم شدی غرق خون در برابرم (۲) محمد رنگچی ******************************** ذکر سقائی خروج از کربلا در برابـر جسم شاه دین (۲) گفت و اینچنین زینب حزین که گر رفتم و میگذارمت حسین جان به حق می سپارمت (۲) ـــــــــــــــ با تو آمدم، من در این زمین (۲) بی تو میروم ، با دل غمین اگر زخمِ تن ، می شمارت حسین جان به حق می سپارمت (۲)
: امتیاز
|
ذکر های سقائی دهه اول محرم
ذکر سقائی شب تاسوعا نینوا بـود ، شـورِ انقلاب (2) عتـرتِ عـلی ، از عطش کباب نظر کن به اطفـال مرتـضی عـلمـدارِ صحـرایِ کربلا (2) ـــــــــــــــــــــــ در حرم ، عزیزانِ بی معین(2) دل غمیـن ، زبیداد مشرکیـن به سـوز عطش، گشتـه مبتلا عـلمـدارِ صحـرایِ کربلا (2) مجرد همدانی ******************************** ذکر سقائی توسل به حضرت ابوالفضل با وفـا عـلمـدار لشکرم (2) مـظـهرِ عـجـائب بـرادرم دریغا ، که رفتـی مرا زدست فَلَک پشتم از ماتمت شکست (2) ـــــــــــــــــــــــ ای شهید واصل به قرب حق(2) پیکـرت چو گل، شد ورق ورق زبیـدادِ این قـوم خود پرست فلـک پشتم از ماتمت شکست (2) مرحوم صابر همدانی ******************************** ذکر سقائی حضرت عباس و حضرت علی اصغر اصغر از عطش، در فغان عمو (2) شد زتشنـگی ، ناتوان عمو به خیمه ، ببین بانـگ الأمان رسان آبی از بهر تشنگـان (2) ـــــــــــــــــــــــــ چون عطش شرر، زد بجان عمو (2) رحتمی سویِ، تشنگان ، عمو عمو جان صوابی کن این زمان رسان آبی از بهر تشنگان(2) از نوا ******************************** ذکر سقائی حضرت علی اصغر اصغرم ، توئی بلبل حرم(2) همچو گـل، تو پرپر بـرابرم تو شمع شبستانِ احمدی گـلِ لاله زارِ محمـدی(2) ــــــــــــــــــــــــــ پاره شد، ز پیکان گلویِ تو (2) غرقه خون، چرا گشته روی تو غنچة گـلِ بـاغِ سرمـدی گـلِ لاله زارِ محـمـدی(2) ******************************** ذکر سقائی شهادت حضرت علی اکبر اکبرِ من ای، شبهِ مصطفی (2) نـوگـلِ گلستـانِ مـرتضی تـو آیـا علـی اکبـرِ منی ؟ که غلطان به خون در برِ منی ــــــــــــــــــــــــ شد خـزان ، بهارِ جـوانیت حیـف از این رخِ، ارغـوانیت هـمانـا گُـلِ احـمر منـی که غلطان به خون در برِ منی از مرحوم صابر همدانی ******************************** ذکر سقائی حضرت قاسم قـاسم ای گل باغ مجتبی (2) نو گـلی ز گلزار مـرتضی دگر قاسمم گشته ام غریب که از دل مرا میرود شکیب(2) ــــــــــــــــ ای جـوان ناکام مه لقا(2) می کند عـمـو بهر تو دعـا توئـی یـادگار بـرادرم شدی غرق خون در برابرم (2) از نوا ******************************** ذکر سقائی خروج از کربلا در برابـر جسم شاه دین (2) گفت و اینچنین زینب حزین که گر رفتم و میگذارمت حسین جان به حق می سپارمت (2) ـــــــــــــــ با تو آمدم، من در این زمین (2) بی تو میروم ، با دل غمین اگر زخمِ تن ، می شمارت حسین جان به حق می سپارمت (2)
: امتیاز
|
زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت عباس علیهم السلام
وعـده ای داده ای و راهـی دریـا شده ای خوش بحال لب اصغر! که تو سقّا شده ای آب از هـیـبـت عــبـاسـی تـو مـی لـرزد بی عصا آمده ای، حضرت موسی شده ای به سجود آمده ای یا که عمودت زده اند؟ یا خجالت زده ای؟ وه که چه زیبا شده ای یا اخا گـفتی و ناگـه کمـرم درد گـرفت کـمر خـم شده را غـرق تمـاشا شده ای مانده ام با تن گــلگـون تو آخـر چه کنم ای عــلـمـدار حـرم! مثل معـمّا شده ای مــادرت آمـده یـا مـادر من آمـده است؟ با چنین حال به پای چه کسی پا شده ای تو واین قدّ رشیدی که پُر از طوبی بود در شگفتم که در این قبر چسان جا شده ای
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت عباس علیه السلام
صحنه را چشم خدا غم زده رؤیت میکرد دشت را حال تو صحرای قیامت میکرد ماه! از بس که سراپای تو بوسیدن داشت تیـر با تیـر، سر بوسـه رقـابت میکرد درمصاف تن بی دست تو هرکس که رسید کاش تنها به دو سه ضربه قناعت میکرد جهلشان تا به کجا بود که هر مـلعـونی پیش از ضربه زدن نیّت قربت میکرد زخم یک دو سه و صدها و هزاران، آن قدر که تنت داشت به درد همه عادت میکرد آب در داغ تـریـن روز ازل تـا بـه ابـد به ترک های لبت داشت حسادت میکرد از همان خیـمه تو دستور اگر می دادی که: به این سمت بیا، آب اطاعت میکرد ساقی مشک به دوشی، به دل آب زده! تشنه جان دادنت از عشق دلالت میکرد داغت آن قدر بزرگ است که کم آوردیم کاش این بار خدا ذکر مصیبت میکرد
: امتیاز
|
شهادت حضرت عباس علیه السلام
مشك برداشت كه سيـراب كند دريـا را رفت تا تـشـنگياش آب كـند دريـا را تشنه ميخـواست ببـيند لب او را دريـا پس ننـوشـيد كه سيـراب كند دريـا را كوفه شد علقمه، شق القمری ديگر ديد مـاه افـتـاد كه مـحـراب كـنـد دريا را ناگهان مـوج برآمد كه رسيد اقـيانـوس تا در آغوش خودش خواب كند دريا را آب مهــريـه گـــل بـود والا خـورشـيـد درتوان داشت كه مرداب كند دريا را روی دست تو نديـده است كسی دريا را چون خدا خواست كه ناياب كند دريا را
: امتیاز
|